نتایج اقتصادی بالقوه
BMO پیشبینی میکند که اگر بیشتر تعرفههای جدید پایدار بمانند، نتیجه میتواند رکود تورمی باشد که با رشد متوقف و تورم مشخص میشود. نتیجهای شدیدتر ممکن است شامل رکود عمیقتری باشد که بر هزینههای مصرفکنندگان به دلیل افزایش قیمتها و کاهش قدرت خرید تأثیر میگذارد.
نوسانات اخیر بازار نشاندهندهی آسیبپذیری مداوم در احساسات سرمایهگذاران است، که نشان میدهد هنوز زود است که بخواهیم کف بازار را برای داراییهای پرخطر یا بازدهی خزانهداری ایالات متحده تعیین کنیم.
تیم بانک مونترال یک هشدار دقیق ارائه کرده است. آنها مشاهده کردهاند که حیطه تنشهای تجاری ایالات متحده و چین به نظر میرسد که به طور فزایندهای از هر گونه حل معنادار دور میشود. این دیگر فقط یک تئاتر سیاسی نیست؛ اعداد تغییرات واقعی را منعکس میکنند. تعرفهها بر واردات چین به حدود 30% افزایش یافته است. این تغییر کوچکی نیست—این نسبت به محاسبات قبلی که کمی بیش از 20% بود، که قبلاً بازارها را در حالت آمادهباش قرار داده بود، افزایش یافته است. این افزایشها فقط نکات سیاستی نیستند. آنها به هزینهها نفوذ میکنند، که سپس بر تولید و لجستیک تأثیر میگذارد و در نهایت قیمتهایی که مصرفکنندگان روی قفسهها میبینند را افزایش میدهد.
اجماع کنونی به نظر میرسد که به ایدهای چسبیده است که این تعرفهها بخشی از یک استراتژی بلندمدت هستند، جایی که هر دو طرف میتوانند در صورت جدی شدن مذاکرات، عقبنشینی کنند. مشکل این است که این نظریه به فرض پیشرفت تکیه دارد—شواهدی از آن به سختی وجود دارد. زمینه اکنون به نظر میرسد که بیشتر ساختاری تا تاکتیکی باشد.
با استفاده از مدلهای خود، تحلیلگران BMO دو نتیجه معتبر را ترسیم کردهاند. نتیجه اول شامل رکود تورمی است. محیط دشواری، جایی که قیمتها همچنان افزایش مییابند اما اقتصاد متوقف میشود. این تأثیرات واقعی در دنیای واقعی دارد. شغلهای کمتر، استخدام کمتر و کاهش سود در بین بخشها. احتمال سختتری یک رکود وسیعتر است. این فشارهای هزینه زندگی را تشدید میکند و باعث میشود که خانوارها چندین درجه سفت کنند. وقتی قدرت خرید کاهش مییابد—به خصوص به دلیل افزایش قیمتهایی که مصرفکنندگان نمیتوانند از آنها فرار کنند—هزینهها به طور طبیعی کاهش مییابد. این بر درآمدها تأثیر میگذارد و چرخه بدتر میشود.
استراتژیها و موقعیتیابی بازار
ما دیدهایم که بازارهای دارایی این تنش را منعکس کردهاند. نوسانات از هیچ جا نمیآید. سهام به شدت نوسان داشتهاند و بازدههای خزانهداری نتوانستهاند به هیچ الگوی قابل اعتمادی مستقر شوند. احساس ناامنی وجود دارد—نه تنها به دلیل عدم قطعیتهای درآمد، بلکه چون خود رشد اکنون به نظر سوالی میرسد. وقتی بازدههای واقعی مانند اخیر حرکت میکنند، اغلب نشانهای است که سرمایهگذاران هنوز به هیچ نتیجهی قطعی دربارهی آینده نرسیدهاند.
استراتژیها اکنون باید نه تنها سطح قیمت، بلکه عدم قطعیت حول قابلیت اعتماد درآمد و انتظارات تورم آینده را منعکس کنند. قیمتگذاری مشتقات، به ویژه عدم تعادل در شاخصهای سهام، تأیید میکند که بازارها دیگر یک مسیر آسان پیش رو را تخفیف نمیدهند. به این معنا، با باقی ماندن نرخهای واقعی ناپایدار و عدم استقرار بازدهها، تلاش برای پیشبینی تثبیت با انباشت داراییهای حساس به نرخ به نظر زودهنگام میرسد.
به عنوان دادههای کلان ضعیف یا متنوع وارد میشوند، باید آماده باشیم که به طور منظم قرارگیری در معرض مدت و انحنا را بررسی کنیم. محیط به طور واکنشیتر از پیشگیرانهتر شده است. شگفتیهای دادهای—هم مثبت و هم منفی—تأثیر بزرگی دارند، به ویژه در نوسان بازارهای بدهی. این تجارتهای قطعی را دشوار میکند. در عوض، موقعیتیابی مبتنی بر ارزش نسبی و اسپرد، به ویژه آنهایی که بیطرف نسبت به جهت بازار هستند، به نظر مناسبتر میرسند.
در ارزها، به ویژه جفتهای ارزی در حال ظهور که به جریانات ایالات متحده و چین حساس هستند، افزایش تقاضای هجینگ حرفهای زیادی برای گفتن دارد. معکوسهای ریسک گسترش یافتهاند. این به ما میگوید که معاملهگران به دنبال افزایش نیستند، بلکه در تلاشند تا سناریوهای نزولی را که اکنون آنها را محتمل میدانند، محافظت کنند. برای ما، این نشان میدهد که باید در داراییهای پرخطر کموزن بمانیم تا زمانی که جریان اخبار به طور مداوم به یک سمت پیش برود—نه تنها چند عنوان مثبت به دنبال سکوت بلند مدت.
هوشیار باشید. سیاستها در حال تأثیرگذاری بر اصول هستند و بازارها با تاخیر واکنش نشان میدهند. آن تأخیر در حال کاهش است. اکنون زمان شرطبندی بر روی یک چرخش نیست در حالی که تظاهر میشود که قبلاً تأیید شده است.
اکنون تجارت را شروع کنید – برای ایجاد حساب VT Markets زنده خود اینجا
را کلیک کنید