گلدمن ساکس پیشبینیهای قیمت نفت خود را به دلیل افزایش تعرفههای تجاری و افزایش جزئی عرضه از سوی تولیدکنندگان اوپک+ تجدید نظر کرده است. برای سال 2025، انتظار میرود که قیمت نفت خام برنت به طور متوسط 69 دلار در هر بشکه و قیمت نفت خام WTI به 66 دلار برسد، با کاهشهای بیشتر که پیشبینی میشود به 62 و 59 دلار در سال 2026 برسد.
علاوه بر این، گلدمن پیشبینیهای خود را برای دسامبر 2025 برای برنت و WTI به ترتیب به 66 و 62 دلار کاهش داده است. این بانک خاطرنشان کرد که ریسکهای این پیشبینیها عمدتاً به سمت پایین است و تحت تأثیر چالشهای اقتصادی جهانی و عدم قطعیتهای ژئوپلیتیکی که بر انتظارات تقاضا تأثیر میگذارند، قرار دارد.
بارکلیز نیز با توجه به تنشهای تجاری، چشمانداز خود را برای قیمت نفت خام برنت تعدیل کرده و پیشبینی خود را از 74 دلار کاهش داده است.
این تغییرات قیمت از سوی دو موسسه نشاندهنده نگرانی فزایندهای در مورد تعادل عرضه و تقاضا و همچنین کاهش کلی شرایط رشد جهانی است. افزایش تعرفهها، تجارت بینالمللی را کاهش داده و فعالیت صنعتی را تحت تأثیر قرار میدهد و به تبع آن، اشتیاق برای انرژی کاهش مییابد. در عین حال، افزایشهای جزئی در تولید—بهویژه از سوی صادرکنندگان شناخته شده در اوپک+—به ایجاد یک بازار آزادتر کمک میکند. بههنگام معاینهی آینده، این به ما نشان میدهد که محیط کمتری برای قیمتگذاری قراردادهای وابسته به نفت پیشبینی میشود.
تصمیم بارکلیز به کاهش پیشبینی قیمت نفت خام برنت، داستانی مشابه را نمایان میسازد. با کاهش راهنمایی از انتظارات قبلاً بالاتر، آنها به ایدهای که خرید ممکن است در آینده سختتر شود، نزدیکتر شدهاند. با توجه به اینکه هر دو موسسه به یک مجموعه از متغیرها پاسخ میدهند—یعنی الگوهای تجاری در حال تغییر، مازاد ملایم و شرایط اقتصادی کمتر حمایتی—این ایده به وضوح نمایان میشود که حس بازار به طور جزئی کاهش یافته است.
ما نیازی به تمرکز صرف بر مقادیر فوری نداریم. داستان واقعی در این است که منحنیهای آینده چه چیزی را آغاز به پیشنهاد کردهاند. تجدید نظرهای کنونی برای سالهای 2025 و 2026، بازنگری حقایق حقالزحمههای قبلاً مورد انتظار در قراردادهای بلندمدت را روشن میسازد. با کاهش پیشبینیهای تقاضا، آن حقالزحمهها دیگر به همان اندازه توجیهپذیر نخواهند بود.
از منظر تجاری، این به این معناست که نیاز به ارزیابی مجدد exposure طولانیمدت—بهویژه در گزینههای مرتبط با آستانههای بالاتر—زیاد است. در فصول قبلی، وابستگی به مسیر تحت تأثیر احساسات حرکتی بیشتر بود و هرچند که این هنوز هم وجود دارد، تغییراتی در حال انجام است که عناصر نوسان ممکن است در قیمتگذاری حقالزحمهها غالبتر شوند. این به این معناست که نویسندگان گزینه، بهویژه، ممکن است قبل از افزایش مدت یا اندازه، دوباره فکر کنند.
این نوع تنظیم مجدد عموماً منجر به منحنیهای صافتری میشود، به ویژه اگر بازار فوری همچنان ملایم بماند در حالی که ماههای آینده ناامیدی کمتری را به خرید منجر شوند. برای محصولاتی که به موقعیتهای آتی متوالی وابسته هستند، این خطرات مشخصی را معرفی میکند—انتظارات بازده معکوس در صورت منفی شدن carry. کسانی که با مدلهای محرک سیستممحور کار میکنند باید به خوبی پارامترهایی را که به شدت به نفع backwardation هستند، دوباره وزندهی کنند.
همچنین قابل توجه است که خطرات ژئوپلیتیکی—هرچند که همیشه موجود هستند—دیگر همان تأثیر مثبت را ندارند که در گذشته داشتند. مؤسسات ذکر شده در اینجا انتظار ندارند که این تنشها حرکات نزولی تندی را ایجاد کنند مگر اینکه با اختلال واقعی در عرضه همراه شوند. پیشبینیها بیشتر محتاطانه شدهاند، بخشی به دلیل اینکه تلاشها برای اندازهگیری تقاضای احتیاطی سیگنالهای کمتری ارائه میدهند.
در واقع، آنچه ما مشاهده میکنیم بازنگری در مرز پایین است—نه شکست کامل از حمایت ساختاری، بلکه تنگتر شدن دامنهای که از آن انتظار میرود قیمتها حرکت کنند. این مانع از سناریوهای صعودی سرسامآور شده و احتمال این را افزایش میدهد که استراتژیهای برگشت به میانگین ممکن است غالب شوند.
با توجه به اینکه تغییرات در تولید نسبتاً ناچیز هستند، واضح است که حس بازار در مورد مصرف عمدهترین نقشی را ایفا میکند. اگر این روند ادامه یابد، اختلافات مربوط به حاشیههای تصفیه و نوسانات بینماه ممکن است همچنان فشرده بمانند. دینامیکهای عرضه ممکن است هنوز روز به روز تغییر کند، اما به نظر میرسد که عوامل مهمتر در روایت اقتصادی گستردهتر نشستهاند.
اکنون تجارت را شروع کنید – برای ایجاد حساب VT Markets زنده خود اینجا
را کلیک کنید